آشنایی با ۱۰ مورد از سلاح های نامتعارف و عجیب اتحاد جماهیر شوروی؛ قسمت اول+عکس
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۶۳۴۹۴
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزیاتو، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی یکی از دو ابرقدرت جهان به شمار می رفت برخی از خلاقانه ترین و جالب ترین سلاح های دنیا را در اختیار داشت. اگرچه بسیاری از مردم کشورهای غربی از سلاح های خاص و منحصربفرد نیروهای متحد و ناتو باخبر بودند اما کسی از ایده های جالب و گاه عجیب و غریب اتحاد جماهیر شوروی در ساخت سلاح اطلاعی نداشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هواپیمای ضد زیردریایی VVA-14
ساخت زیردریایی های هسته ای یکی از کلیدی ترین استراتژی های ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی برای نشان دادن قدرت خود در دوران جنگ سرد بود. با توجه به این که زیردریایی های هسته ای می توانستند خسارت زیادی را در جنگ هسته ای به طرف مقابل تحمیل کنند، هر دو کشور در ساخت تجیهزات نظامی پیشرفته برای کشف و انهدام این زیردریایی ها با هم رقابت شدیدی داشتند. یکی از بهترین و موثرترین راه ها برای انهدام زیردریایی ها استفاده از هواپیماهای جنگی ضد زیردریایی بود که با اژدرهای مختلف و سیستم های ردیابی صوتی پیشرفته مجهز شده بودند.
از هواپیماهای ضد زیردریایی که در دوران جنگ سرد ساخته شد هیچ کدام به اندازه هواپیمای VVA-14 ساخت اتحاد جماهیر شوروی عجیب نبوده است. به محض اینکه مسئولان اتحاد جماهیر شوروی از ساخت زیردریایی های نسل جدید ایالات متحده آمریکا که توانایی حمل موشک های پولاریس (Polaris missiles) را داشتند باخبر شدند به تکاپو افتادند که یک هواپیمای مجهز جدید را برای مقابله با آن طراحی کنند. فرماندهان نظامی این ابرقدرت برای این کار به سراغ شرکت هواپیماسازی بِریِف (Beriev) و یک مهندس ایتالیایی تبعید شده به نام روبرت بارتینی (Robert Bartini) رفتند.
هواپیمای VVA-14 با استفاده از ۱۲ موتور توربوفن خود می توانست به شکل عمودی از سطح آب بلند شود. بدین ترتیب این هواپیما به یکی از معدود ترین هواپیماهای دو منظوره (قابلیت فرود در آب و خشکی) با قابلیت برخاستن عمودی از روی زمین تبدیل شد.هواپیمای جنگی VVA-14 می توانست در ارتفاعات بالا با سرعتی سرسام آور پرواز کند و قابلیت حرکت سریع روی زمین و در ارتفاع پایین برای حملات غافلگیر کننده را نیز داشت. این هواپیمای شگفت انگیز می توانست با استفاده از هوای محدود بین سطح آب و هواپیما، تنها چند متر بالاتر از سطح آب به پرواز درآید. تمامی این ویژگی های خارق العاده باعث شده بود که هواپیمای VVA-14 ظاهر عجیب و ترسناکی داشته باشد.
با وجود ظاهر غیر معمول و زشتش، این هواپیما نسبتاً به راحتی پرواز می کرد و در صنعت هوانوردی اتحاد جماهیر شوروی یک شاهکار به حساب می آمد.به محض آماده شدن هواپیمای VVA-14،روی آن تجیهزات کامپیوتری ضد زیردریایی و پیشرفته ترین نوع سیستم ردیابی صوتی نصب شد. آماده سازی و آزمایش این هواپیمای خوفناک بیش از دو سال زمان برد. با این وجود بعد از مرگ بارتینی در سال ۱۹۷۴، پروژه ساخت و توسعه هواپیمای VVA-14 کند شده و در نهایت به طور کلی متوقف گردید. بعد از مدتی فرماندهان نظامی اتحاد جماهیر شوروی به خود آمده و برای ساخت هواپیماهای ضد زیردریایی پیشرفته دست به کار شدند.
نمونه های اولیه این هواپیما از هم باز شده و نابود شدند. تنها یک فروند از این هواپیمای خارق العاده باقی مانده که بال ها و موتورهای آن برداشته شده اند و در یک موزه هواپیماهای قدیمی در خارج از شهر مسکو نگهداری می شود.
تفنگ رژ لبی (Lipstick Gun)
یکی از شناخته شده ترین جنبه های دوران جنگ سرد استفاده از جاسوسان زبده توسط طرفین بود. هر کدام از دو طرف اسلحه های ظریفی ساخته بودند که عوامل نفوذی از آن ها استفاده می کردند. ولی باید اذعان کرد که جالب ترین این اسلحه ها را اتحاد جماهیر شوروی ساخته بود. تاریخ دانان از تمامی اسلحه هایی که عوامل جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی در این دوره مورد استفاده قرار داده است مطلع نیستند و آن هایی نیز که تاکنون کشف شده اند تنها در هنگام عبور از مرزها توقیف شده یا از جاسوسان دستگیر شده به دست آمده اند. یکی از خلاقانه ترین سلاح های مرگبار و البته ظریف جاسوسان اتحاد جماهیر شوروی یک تفنگ رژ لبی بود که به آن «بوسه مرگ» می گفتند.
امروزه تنها یک نمونه از این رژ لب مرگبار باقی مانده است که آن هم در سال ۱۹۵۶ در هنگام عبور یکی از جاسوسان اتحاد جماهیر شوروی از مرز آلمان شرقی و غربی توسط نگهبانان کشف و ضبط شد. تفنگ رژ لبی توسط زنان جاسوس و به عنوان آخرین تلاش مورد استفاده قرار می گرفت. این اسلحه مرگبار یک رژ لب فلزی بود که ظاهری شبیه رژ لب معمولی داشت ولی در واقع تفنگی با یک گلوله ۴.۵ میلی متری بود. پر کردن مجدد آن امکان نداشت بنابراین تنها در مواقع بسیار ضروری از آن استفاده می شد. معلوم نیست که استفاده از تفنگ رژ لبی در چه مقیاسی بوده است اما گوشه ای از دنیای پر رمز و راز و پیچیده جاسوسان اتحاد جماهیر شورروی را نشان می دهد.
آتشبار خود کششی ۲B1 Oka
بمب اتمی اصلی ترین سلاح دو طرف در دوران جنگ سرد به شمار می رفت و هر دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سلاح های زیادی را برای به کار بردن این بمب مرگبار در صورت جنگ احتمالی ساخته بودند. پیش از آن که موشک های هسته ای قابل کنترل به بلوغ کامل برسند، هر دو کشور از سیستم های پرتاب موشک (آتشبار) غیر هدایت شونده استفاده می کردند. سیستم های آتشباری با قابلیت پرتاب موشک های هسته ای در هر دو کشور ساخته شده و روی آن ها سرمایه گذاری وسیعی شده بود. با این وجود ایده ساخت آتشبارهای با قابلیت پرتاب موشک هسته ای در اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته و با جدیت دنبال می شد.
بدین منظور کارشناسان نظامی اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین آتشبار خود کششی جهان با توپ ۴۲۰ میلی متری ۲B1 Oka را طراحی کرده و به مرحله تولید رساندند. برای این که بدانید توپ ۴۲۰ میلی متری این سلاح غول پیکر تا چه اندازه بزرگ بوده باید بگوییم که بزرگ ترین توپ کشتی های جنگی کلاس آیووا (Iowa-class) در نیروی دریایی ایالات متحده در آن دوران ۴۰۶ میلی متری بود. بنابراین توپ این آتشبار خوفناک حتی از توپ کشتی های جنگی ایالات متحده نیز بزرگ تر بوده است. این آتشبار قادر بود که گلوله ای به وزن ۷۵۰ کیلوگرم را تا شعاع بیش از ۴۵ کیلومتری پرتاب کند. چنین سلاح غول پیکری بدون شک لگد (برگشت اسلحه بعد از شلیک گلوله) شدیدی نیز داشت که یکی از نقاط ضعف آتشبار اوکا ۲B1 به شمار می آمد.
شلیک گلوله با این آتشبار به احتمال زیاد باعث متلاشی شدن بدنه خود کششی آن می شد و حتی اگر می توانست چندین شلیک نیز داشته باشد، گلوله فوق بزرگ آن باعث می شد که مدت زمان آماده سازی برای پرتاب بعدی به شدت افزایش یابد حتی با این وجود که ۷ نفر خدمه زبده در آن کار می کردند. با وجود این که این آتشبار ترسناک برای پرتاب گلوله های هسته ای طراحی شده بود اما در عمل تنها از آن برای پرتاب گلوله های متعارف استفاده شد. با توجه به نقاط ضعف فراوان این آتشبار خود کششی عظیم الجثه، مسئولان نظامی اتحاد جماهیر شوروی از توسعه آن منصرف شده و به جای آن بر روی طراحی و ساخت موشک های هدایت شونده که شعاع پرتاب بیشتری نسبت به هر سیستم آتشباری دیگری داشتند متمرکز شدند.
تانک سنگین تی ۳۵ (T-35 Heavy Tank)
قبل از شروع جنگ جهانی دوم، قدرت های بزرگ در ساخت سیستم های نظامی جالب و بزرگی سرمایه گذاری گسترده ای کرده بودند از جمله طراحی و ساخت تانک های فوق سنگین که بسیار متداول بود. تانک های فوق سنگین برای اولین بار در بریتانیا و با نام «کشتی های زمینی» (landships) ساخته شده و به چشم یک قلعه متحرک نفوذ ناپذیر در هنگام حمله به آن نگاه می شد. طراحی های متعددی از این سلاح های غول پیکر در کشورهای صنعتی مورد بررسی قرار گرفت اما تعداد کمی از آن ها به مرحله تولید رسیدند.
مهندسان ساخت تانک در اتحاد جماهیر شوروی از ایده ساخت تانک های فوق سنگین استقبال کرده و خود نیز چند نوع تانک بزرگ طراحی کردند. اما تانکی که بیشتر از همه مورد استفاده قرار گرفت تانک سنگین تی ۳۵ بود. مهندسان نظامی اتحاد جماهیر شوروی در طراحی این تانک از تانک های ساخت بریتانیا الهام گرفته بودند. مشخصه اصلی تانک تی ۳۵ را می توان ۵ برجک متحرک آن دانست که می توانستند در تمامی جهات شلیک داشته باشند. اصلی ترین برجک این تانک بزرگ ترین آتشبار آن به شمار می آمد در حالی که در ۴ برجک متحرک دیگر از توپ های کوچک تر و سلاح های خودکار سبک استفاده شده بود.
اگر چه این تانک از بیرون بسیار بزرگ به نظر می رسید اما داخل آن بسیار تنگ و شلوغ بود. به خاطر وزن سنگین، تانک تی ۳۵ تنها می توانست با سرعت حداکثر ۳۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند که با توجه به استاندارد تانک های قبل از شروع جنگ جهانی دوم سرعت پایینی به شمار می آمد. قدرت آتشباری این تانک علی رغم تمامی سلاح های متعددی که در اختیار داشت، در کلاس وزنی خود محدود شمرده می شد. این دو نقطه ضعف باعث شد که تانک تی ۳۵ قبل از تحویل داده شدن به واحدهای زرهی از رده خارج محسوب شود.
بعد از این که نیروهای نازی آلمان به شوروی حمله کردند تمامی تانک های تی ۳۵ در خط مقدم نبرد حاضر شدند. از تانک های تی ۳۵ به عنوان موقعیت های دفاعی ثابت استفاده می شد و قدرت آتشباری نسبتاً خوب آن ها ضعف سرعت پایینشان را پوشش می داد. تجربیات واقعی میدان نبرد نشان داد که این تانک های بزرگ هدف مشخص و آسانی برای تانک های چابک آلمانی هستند. با این وجود نگرانی اصلی خدمه تانک تی ۳۵ آتش دشمن نبود. خرابی مکانیکی در سیستم رانشی تانک در ۹۵ درصد موارد علت شکست و انهدام تانک های تی ۳۵ گزارش شده بود. بعد از چند ماه از آغاز جنگ تمامی تانک های تی ۳۵ از خط مقدم نبرد خارج شدند.
یک نمونه از این تانک در موزه تسلیحات نظامی روسیه وجود دارد که تنها نمونه موجود از تانک های دارای ۵ برجک در جهان به شمار می آید.
مسلسل جوجه تیغی تی یو- دو اس اچ (Tu-2Sh Fire Hedgehog)
با طولانی شدن جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۴ اتحاد جماهیر شوروی از فرسایشی شدن جنگ بیمناک شده و تصمیم گرفت به هر شکل ممکن و در کوتاه ترین زمان جنگ را به نفع خود به اتمام برساند. برای نیل به این هدف شروع به طراحی و آزمایش سیستم های جنگ افزاری متعدد و نامعمولی کردند که باعث برتری آن ها نسبت به نیروهای آلمانی می شد. از آن جایی که جنگ به نفع اتحاد جماهیر شوروی پیش می رفت، مهندسان نظامی این کشور آزادی عمل و زمان بیشتری برای آزمایش سیستم های جنگ افزاری نوین خود داشتند.
از مهم ترین این طرح ها می توان به توسعه و پیشرفت مسلسل بمب افکن های قدرتمند تی یو ۲ ( Tu-2 bomber) اشاره کرد. مهندسان یک توپ بزرگ ۷۵ میلی متری را در این بمب افکن نصب کردند اما عجیب ترین اصلاح انجام گرفته یک مسلسل جوجه تیغی شکل بود که در این بمب افکن کار گذاشته شد. این مسلسل که برای از بین بردن نیروهای پیاده دشمن طراحی شده بود ردیفی از ۸۸ مسلسل دستی بود که در قسمت جلویی بمب افکن و در کنار بمب های آن قرار می گرفتند. این مسلسل ها در زاویه ای قرار گرفته بودند که به راحتی و در بهترین شرایط ممکن می توانست نیروهای پیاده دشمن را زیر رگباری از گلوله قرار دهد.
در میدان واقعی نبرد خلبان می بایست در ارتفاع پایین روی سر پیاده نظام دشمن پرواز کرده و از این مسلسل های مرگبار برای کشتن آن ها استفاده کند. مسلسل جوجه تیغی Tu-2Sh توانایی شلیک ۷۲.۹۰۰ گلوله در دقیقه را دارا بوده و قادر بود در یک حمله ۴ ثانیه ای بیش از ۶.۰۰۰ گلوله را به زمینی به طول ۵۵۰ متر شلیک کند. از اقبال بلند نیروهای آلمانی این مسلسل جهنمی هیچ گاه فرصت عرض اندام در میدان نبرد را پیدا نکرد. علاوه بر عکس هایی از بمب افکن مورد نظر تنها مدارک معدودی از این مسلسل بعد از جنگ جهانی دوم باقی مانده است که ترسناک بودن آن را تایید می کنند.
تا به امروز مسلسل جوجه تیغی Tu-2Sh رکورد بیشترین جنگ افزار به کار رفته در یک هواپیمای جنگی را به خود اختصاص داده است و به نظر نمی رسد سلاحی بتواند به این زودی رکورد آن را بشکند.
ادامه دارد...
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: هواپیما شوروی جنگ ناتو سلاح زیردریایی نظامی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی جنگ جهانی دوم دوران جنگ سرد زیردریایی ها ایالات متحده ضد زیردریایی دوران جنگ هسته ای دو کشور میلی متری جوجه تیغی بمب افکن خود کششی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۶۳۴۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563